خواب ریاضی
باز هم خواب ریاضی دیده ام
خواب خطهای موازی دیده ام
خواب دیدم می خوانم ایگرگ زگوند
خنجر دیفرانسیل هم گشته کند
از سرهر جایگشتی می پرم
دامن هر اتحادی میدرم
دست و پای بازه ها را بسته ام
از کمند منحنی ها رسته ام
شیب هر خط را به تندی می دوم
باز هم خواب ریاضی دیده ام
خواب خطهای موازی دیده ام
خواب دیدم می خوانم ایگرگ زگوند
خنجر دیفرانسیل هم گشته کند
از سرهر جایگشتی می پرم
دامن هر اتحادی میدرم
دست و پای بازه ها را بسته ام
از کمند منحنی ها رسته ام
شیب هر خط را به تندی می دوم
تابع عشق تو را دامنهاش پیدا نیست
یکبهیک هست ولی بهر دلم پوشا نیست
میهراسم که چو معکوس نمایم آنرا
آشکارا شود آن رابطه که پیدا نیست
راستی گر به تو بسیار شوم من نزدیک
عشق پاکت به کجا میل نماید جا نیست
ریاضی درس خشک و درس سردی است
ریاضی بهر ما همچون نبردی است
نبردی کاندر آن تیغت مداد است
حریف و دشمنت مشق زیاد است
نبردی کاندر آن خونت نریزند
ولی صفرت به رنگ خون نویسند
به میدان نبردش چون نهی پا
باز باران با ترانه /می خورد بر بام خانه /یادم آید کربلا را /دشت پر شور و نوا را /گردش
یک روز غمگین /گرم و خونین /لرزش طفلان نالان /زیر تیغ و نیزه ها را *
باز باران با صدای گریه های کودکانه /از فراز گونه های زرد و عطشان /با گهرهای
فراوان /می چکد از چشم طفلان پریشان /پشت نخلستان نشسته /رود پر پیچ و
خمی در حسرت لبهای ساقی /چشم در چشمان هم آرام و سنگین /می چکد
آهسته از چشمان سقا /بر لب این رود پیچان /باز باران /*
به مناسبت میلاد باسعادت علی ابن موسی الرضا (ع)
در درون دفتر نقاشیام
بال یک پروانه را وا میکنم
یک کمی آنورتر از پروانهام
عکس یک گلشن در آنجا میکنم
میپرد پروانه از روی ورق
تا به سوی گلشن دفتر رود
زنده گی نامه ی استاد سید محمد حسین شهریار

نام: سیدمحمدحسین بهجت شهریار تبریزی
نام پدر: حاج میراقا خشکنابی
تخلص: شهریار
تولد و وفات: (۱۲۸۵ - ۱۳۶۷) شمسی
محل تولد: ایران - آذربایجانشرقی - تبریز
شهرت علمی و فرهنگی: شاعر
از شعرهای معروف او می توان از
«علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» به فارسی و «حیدر بابایه سلام» (به معنی سلام بر حیدر بابا) به ترکی آذربایجانی اشاره کرد.
آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا؟
بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا؟
دارا وسارا
هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا
شد کوچه های ایران مشکین ز اشک سارا
سارا لباس پوشید ، با جبهه ها عجین شد
در فکه و شلمچه ، دارا به روی مین شد

این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال ۲۰۰۵ شده .
توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره.
This poem was nominated poem of 2005 . Written by an African kid, amazing thought
When I born, I Black, When I grow up, I Black, When I go in Sun, I Black, When I scared, I Black , When I sick, I Black, And when I die, I still black
And you White fellow , When you born, you pink, When you grow up, you White , When you go in Sun, you Red, When you cold, you blue , When you scared, you yellow, When you sick, you Green , And when you die, you Gray
And you call me colored
وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم
وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم
وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم
و تو، آدم سفید وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی
وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای
وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی
و وقتی می میری، خاکستری ای
و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟